نجات جان یک دختر بی گناه توسط ردیاب خودرو یو ال سی در کرج!
توجه کنید! آنچه که هم اکنون می خوانید کاملا واقعی بوده و تنها اسامی مشتریان تغییر کرده است.
عصر یک روز چهارشنبه گرم تابستانی بود که شخصی به نام مرتضی واحد پور با واحد فروش ردیاب خودرو شرکت یو ال سی تماس گرفت و از امکانات دستگاه ردیاب خودرویی این شرکت اطلاعات گرفت. فروشنده و پاسخگوی شرکت هم شخصی به نام مهندس جوان هستش طبق معمول اطلاعات مربوط به ردیاب های را به آقای واحد پور بصورت تلفنی انتقال داد. آقای واحد پور هم بسیار بسیار اصرار داشتند که حتما بایستی دستگاهی که می خواهند بخرند بصورت کاملا مخفی داخل ماشینشون که معلوم شد یک پژوی 206 معمولی است کار گذاشته بشود. همینطور خیلی اصرار داشتند که روز شنبه ساعت حدود 5 بعد از ظهر ماشین را می آورند و حتما باید این نصب صورت بگیرد.
بعد از کلی سوال و جواب و پرسیدن از امکانات این دستگاه، مشخص شده که ماشین برای خود آقای واحد پور هستش و در اختیار یکی از اعضاء خانواده اش قرار داده. لذا همه چیز هماهنگ شد تا اینکه همه کارهای و برنامه ریزی ها توسط شرکت انجام شد تا اقای واحد پور می آیند نصب بصورت خیلی سریع راس ساعت 5 بعداز ظهر شنبه صورت بگیرید.
روز شنبه آمد و آقای واحد پور ساعت 12 ظهر مجدداد برای نهایی کردن برنامه نصب ردیاب خودرو خود مجددا با واحد فروش شرکت تماس گرفتند و همه چیز بصورت هماهنگ جلو رفت. ساعت حدود 5 شد و ایشان طبق قراری که با گروه ردیاب خودرو یو ال سی گذاشته بودند به محل نصب ردیاب خودرو شرکت مراجعه کردند.
وقتی برای اولین بار با آقای واحد پور مواجه شدم ایشان بسیار ظاهر موجه ی داشتند و معلوم بود که شخصی بسیار با کمالات و متشخصی هستند. ولی در رفتارشان کمی اضطراب داشتند و مدام تکرار می کردند که نمی خواهند کسی متوجه بشود که ردیاب خودرو جوری نصب بشود که هیچ کس متوجه آن نشود.
ما هم طبق معمول ردیاب را جایی گذاشتیم که براحتی کشف نشود. همینطور که مراحل نصب در حال انجام بود، ناگهان قفل دل آقای واحد پور باز شد و شروع کرد به درد دل. اینجا بود که متوجه شدم ایشان استاد دانشگاه علم و صنعت هستند و بسیار فردی فرهیخته و متشخص اما از بد روزگاری دختری دارند که تا قبل از اینکه ماشین برای بخرند، کاملا دختر سر به زیر و سر براهی بوده ولی از وقتی که ماشین برایش خریده دیگه دختر سابق نبوده و بعضی از شبهای بسیار دیر به خانه می آمده.
خلاصه اینکه پدر دلسوز برای اینکه بتونه دخترشو کنترل بکنه، می خواد روی خودرویی که بهش داده ردیاب نصب بکنه تا حداقل محل تردد دخترشو ردیاب بکنه. با اینکه دستگاه، شنود داخل خودرو را هم داشت ولی آقای واحد پور برای اینکه به حریم خصوص دخترش احترام بگذاره از نصب شنود داخل خودرو طفره رفت و نصب نکرد. و بعد از کلی تشکر و پرداخت پول ردیاب از شرکت خارج شد. ما هم مانند همیشه نسبت به راه اندازی دستگاه ردیاب آقای واحد پور اقدام کردیم و اکانت ایشان را ارسال کردیم تا بتوانید ردیاب خودروش را روی گوشی اش ببیند.
آقای واحد پور بعد از نصب هم چند بار تماس گرفتن تا راهنمایی های لازم از نحوه استفاده از ردیاب را دریافت کنند و بعد از اینکه کاملا یاد گرفتند تقریبا برای مدت حدود 2 ماه دیگر تماسی از ایشان نداشتیم تا اینکه اواسط شهریور ماه بود که مجددا آقای واحد پور با واحد فروش ردیاب تماس گرفتند. اما این دفعه یه تقاضای دیگه ای داشتند که خیلی عجیب بود!
